برف کله گنجشکی
مثل پنبه می بارد
روی شاخه ها انگار
باز ، پنبه می کارد
من نشسته ام تنها
در کنار این نرده
نرده مثل پیراهن
برف را به تن کرده
از حیاط می آید
جیک جیک گنجشکان
روی برف می ریزم
خرده ریزه های نان
می خورند گنجشکان
خرده ریز نانها را
گوش میکنم من هم
جیک جیک آنها را.