هنگام سحر
زنبور عسل
گل را از شادی
می کند بغل
با مهربانی
دانه شبنم
بیدار میکند
گلها را کم کم
شیره گل،در
کاسه بلور
صبحانه ای خوب
برای زنبور
با بال زرّین
می پرد هر سو
عسل می سازد
درون کندو
خانه اش دارد
هزاران اتاق
هرگوشه آن
تمیز و براّق
هر صبح روشن
در فصل بهار
می بینی او را
گرم کار و کار
سلام میکند:
ویزوویزوویز
صبح تو بخیر
زنبور عزیز!