به نام خداوند خورشید و ماه
که دل را به نامش به دست داد راه
چو نور آمد آن کردگار سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
به دانش گرای و بدو شو بلند
چو خواهی که از بد نیابی گزند
ز دانشگر بی نیازی بجوی
وگر چند زخمی از آینده روی
ز نادان بنالد دل سنگ و کوه
بسی راه ندارد بر کس شکوه
توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود
توانا بود هرکه دانا بود
رده: سروده / ترانه, شنیدارى
نگارنده: فردوسی
11 دیدگاه
بسیار عالی بود
با سلام
تشکر بسیار بابت ترویج ادبیات کهن در قالب کودکانه، بنده به عنوان معلم دبستان بسیار استفاده کردم
یاعلی
سلام . سلامتی و خوشبختی را برایتان از خدا مهربان طلب می کنم . استفاده کردم ، عالی بود .
به نام خداوند خورشیدو ماه که دل را به نامش خرد داد راه جوزرا مدان کردگار سپهر فروزنده ی ماه و ناهید به دانش گرای و بدو شو بلند چو خواهی که از بد نیایی گزند ز دانش در بی نیازی بجوی وگر چند سختیت آید به روی ز نادان بنالد دل سنگ و کوه ازیرا بر کس شکوه توان بود هر که دانا بود زدانش دل پیر برنابود
درست این شعر این هست اگه تو کتاب های درسی سل پنجم رو هم نگاه کنید می بینید که سعر من درسته.
بسیار عالی بود
بیت سوم چو نور نیست بلکه جز او است ولی در کل عالی
بسیار عالی
این تو کتاب هفتم هست
ما اینو گره سرودمون اجرا کردیم من تک خون بوودم و اول شدیم
خوب بودوعالی
بسیار علی !من که ایرانی نیستم ولی به نظر من خیلی خوب بود