یک ، یک زنی داشتم…
دو ، دوسش می داشتم …
سه ، سپاه دانش …
چار ، چاره نداشتم …
پنج ، پنجه آفتاب …
شیش ، شیشه ی عمرم …
هفت ، هفت تیر به دستم …
هشت ، هشت تیر به دستم …
نه ، نه ساله دختر …
ده ، ده ساله پسر …
یک ، یک زنی داشتم…
دو ، دوسش می داشتم …
سه ، سپاه دانش …
چار ، چاره نداشتم …
پنج ، پنجه آفتاب …
شیش ، شیشه ی عمرم …
هفت ، هفت تیر به دستم …
هشت ، هشت تیر به دستم …
نه ، نه ساله دختر …
ده ، ده ساله پسر …
4 دیدگاه
چه خوشگل خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خیلی عالی بود
عالی بود بازم دارید شعر اینطوری بسازید
چقدر بازی کردیم با این شعر