بزی نشست تو ایوونش

بزی نشست تو ایوونش
نامه نوشت به مامانش
من بزی تو هستم
نازنازیه تو هستم
کوچیک بودم بزرگ شدم
اندازه ی یه گرگ شدم
دیروز رفتم تو جنگل
به جنگ خرس تنبل
با شاخای بلندم
پوستشو از جا کندم
ای مامان نازنین
به من بگو افرین

4 دیدگاه

  1. نوشته علی در 13 ژوئن, 2013 ساعت 7:49 ب.ظ | پاسخ

    عالی

  2. نوشته zahra در 30 آوریل, 2014 ساعت 5:46 ب.ظ | پاسخ

    سلام ممنون از شعر ها وداستانهایی که میزارید این شعره یه جاش می گفت :دیروز که رفتم جنگل شیر رو کلافه کردم
    با این شاخای تیزم شیکمشو پاره کردم

    • نوشته فروزان در 23 می, 2019 ساعت 6:16 ق.ظ | پاسخ

      دوست عزیز اون یه شعر دیگست

  3. نوشته فروزان در 23 می, 2019 ساعت 6:17 ق.ظ | پاسخ

    دوست عزیز اون یه شعر دیگست

نوشتن دیدگاه

به دلیل استفاده کودکان تمام دیدگاه‌ها پیش از نمایش بازبینی میشوند.
آدرس ایمیل شما نمایش داده نمی‌شود. گزینه هایی که با * مشخص شده اند باید پر شوند.

*
*
این صفحه در مرورگرهای مدرن مانند Chrome، Firefox و Safari بهتر رویت میشود.